بررسی آیین عرفانی «سای بابا»

بررسی آیین عرفانی «سای بابا»

sai-Baba-charsoogh

سومين کیش معنوی هند، آئين معنوی «سای‌بابا» است. سای‌بابا در سال 1947 ميلادی در هند چشم به‌ جهان گشود و در تاريخ سوم ارديبهشت سال 1390 شمسی از دنيا رفت.

سای‌بابا در پيش‌بينی‌های خود اعلام كرده بود كه در سن 96 سالگی از دنيا خواهد رفت، سای بابا 13 سال قبل از پيش بينی خود يعنی در سن 83 سالگی از دنيا رفت. وی شش كتاب معروف دارد كه معروف‌ترين كتاب وی با عنوان «تعلیمات ساتيا سای‌بابا» شهرت يافته كه در دو جلد بارها تجديد چاپ شده است.

رنگ نارنجی؛ نماد آئين معنوی سای‌بابا

سای بابا در چند سال اخير با عنوان «پدر عرفان‌های نوظهور» شهرت پيدا كرده بود، مراجعات  متعددی از سراسر دنيا از جمله ايران به هند برای ديدار و مشاور‌ه‌های معنوی با سای‌بابا و اطرافيانش صورت می‌پذيرفت و در مجموع می‌توان گفت سای‌بابا شخصيتی معروف و مشهور برای ايرانيان بود.

نماد آئين معنوی سای‌بابا رنگ نارنجی است، خود سای‌بابا نيز هميشه يك دشداشه بلند نارنجی رنگ بر تن داشت. همچنين يك عصای بلند مطّلا و نارنجی‌رنگ كه دو سر مار بر آن نقش بسته بود، همواره در دست داشت. كتاب‌ها و سايت‌های وی نيز همگی با رنگ نارنجی است.

سايت رسمی سای‌بابا با عنوان «ايران‌بابا» فعالیت دارد كه از گرافيك بسيار بالايی برخوردار بوده و به رنگ نارنجی است و هر پنجره جديد نيز كه باز شود، نارنجی‌رنگ است. اين سايت حاوی آثار، سخنان، فايل‌های صوتی و فيلم‌های سای‌بابا با امكان دانلود است.

سای بابا شخصی بلند قد با موهای مُجَعَّد و سياه‌چرده است. وی شخصی سخنور نبود و هرگز اهل سخنرانی‌های طولانی‌مدت مانند اشو نبوده است و سخنرانی‌هايش كوتاه است. در يك قياس ساده، هم مدت زمان و هم دفعات سخنرانی‌های سای‌بابا كمتر از اشو بوده است.

سای بابا آئينی جذّاب و برای برخی از افراد محبوب است. در ايران نيز به‌همت سايت‌های تبليغاتی اين آئين و حمايت‌های مالی و فكری حاميان آن از نفوذ چشمگيری برخوردار است.

 

دلایل محبوبیت «سای بابا»

مهم‌ترين دليل برای محبوبيت و جذابيت كيش سای‌بابا را می‌توان در دو امر خلاصه كرد. سادگی بيان در گفته‌ها و نوشته‌های سای‌بابا كمك شايانی به محبوبيت آئين وی كرده است. سای‌بابا شخص صاحب‌قلمی بود كتاب‌های وی نوشته خودش است، يعنی كتاب‌های سای‌بابا همچون جلسات سخنرانی اشو نبوده كه بعد از مرگ وی توسط پيروانش به نگارش در آمده باشد.

اگر بخواهيم معنويت و عرفان را در سطح جامعه و در ميان اقشار مردم رواج دهيم، اولين گام ساده‌‌‌سازی آن است، بيان اين مطلب در مورد عرفان نوظهور «اشو» نيز گذشت. اشو نيز همچون ديگر هم‌قطاران خود از سادگی بيان ويژه‌ای برخوردار بود.

ذكر مثال تأثير چشم‌گيری در رواج يك عرفان ايفا می‌كند، بيان مثال و حكايت، در رشد و گسترش يك عرفان‌ بسيار مؤثر واقع می‌شود. سای‌بابا نيز همچون اشو با بهره‌گيری از مثال و حكايت و ساده سخن گفتن توانست ايده‌ها و نظريات خود را در جهان گسترش دهد.

معجزات ساختگی از دلایل گسترش آیین «سای ‌بابا» است

به‌جز ساده بيان كردن مطالب، کراماتی كه از سای‌بابا بيان شده نيز نقش چشمگيری در گسترش و فزونی پيروان وی داشته است. از سای‌بابا معجزات و قدرت‌های معنوی فراوانی نقل شده كه البته كارهای وی از نظر خودشان معجزه است، اما در يك تعريف صحيح از کرامات، اين دست امور در قالب کرامات نمی‌گنجد.

کرامات نقل شده از سای‌بابا فراوان است، كراماتی كه از سای‌بابا نقل می‌شود، در سه بخش دسته‌بندی كرده‌اند؛ کرامات دوران كودكی، دوران بزرگسالی و دوران كهنسالی. به‌عنوان مثال از دوران كودكی وی نقل شده هنگامی‌كه سای‌بابا متولد شد(تولد وی در منزل پدربزرگش بود) تمام آلات و ادوات موسيقی كه در خانه بود، شروع به نواختن كردند.

از ديگر کرامت زمان كودكی سای‌بابا اين است كه در سنين خردسالی، زير گهواره وی مار كبری مشاهد شد. البته بايد توجه كرد كه مشاهده مار كبری زير گهواره در فرهنگ هند به‌معنی دستيابی به سلطنت معنوی در بزرگسالی است. از ديگر کرامات سای‌بابا در دوران كودكی نقل شده كه در پاكتی خالی دست می‌كرد و از آن نوشت‌افزار در می‌آورد و به كودكان هديه می‌داد. البته بايد توجه كرد كه تمام اين كرامات، ادعاهايی است كه از جانب طرفداران و پيروان خود او نقل شده و چيزی نيست كه از سوی همگان ديده شده باشد.

به عنوان مقدمه جالب توجه است بدانيم اغلب توريست‌هايی كه برای زيارت و ديدار سای‌بابا به هندوستان سفر می‌كردند، از دو كشور آمريكا و ايران بودند. ملاقات‌های وی با مردم در عصر پنج‌شنبه هر هفته صورت می‌گرفت.

سای‌بابا در منطقه‌ای در شمال غرب هندوستان كه بسيار سبز و خرم است سكونت داشت، وی در يك كاخ مجلل و زيبا در منطقه جنگلی «آشرام» زندگی می‌كرد. عصر پنج‌شنبه توريست‌ها در مقابل كاخ وی صف می‌كشيدند كه گاه طول اين صف به دو ـ سه كيلومتر می‌رسيد.

سای‌بابا حدود ساعت 3 از كاخ خود در حالی كه دشداشه نارنجی رنگ به تن داشت و سه نفر از پشت لباس وی را گرفته بودند، در حالتی پادشاهانه از كاخ خود خارج می‌شد و در ميان مردم قدم می‌زد. گزارشات نقل شده از وی حاكی‌ است هنگامی كه سای‌بابا در مقابل جمعيت از كاخ خود خارج می‌شد، دست‌هايش را به سمت بالا می‌برد، در حالی‌كه پشت دست‌هايش رو به آسمان و كف دست به سوی زمين بود.

در فرهنگ هندوستان به دوگونه دست‌ها را به سوی آسمان بلند می‌كنند. اگر كف دست به سوی آسمان باشد، به معنی عبوديت و بندگی و نياز به آسمان است، اما اگر پشت دست‌ها رو به سوی آسمان داشته باشد، به‌معنی بی نيازی از آسمان و دادن انرژی به زمين و زمينيان است.

گويی نوعی ادعای الوهيت در اين‌گونه حركت دست نهفته است، نقل شده هنگامی كه سای‌بابا دست‌هايش را بلند می‌كرد، ماده‌ای سفيد رنگ از سرانگشتان وی خارج می‌شد و فضا را عطرآگين می‌كرد.

سای‌بابا هنگام حركت در ميان صفوف مردم، به كسی نمی‌نگريست و نگاهش به افق آسمان بود. كسی از او حق سؤال پرسيدن نداشت و اگر سؤال می‌پرسيد، سای‌بابا پاسخش را نمی‌داد. گاه در رفت و آمد خود در ميان جمعيت، با چرخش دست در هوا جواهری می‌گرفت و به‌كسی هديه می‌داد.

از ديگر کرامات سای‌بابا اين بود كه بر روی تخت بزرگ طلايی خود می‌نشست و با انجام حركاتی خاص يك توپ طلايی از دهانش خارج می‌كرد و به شخصی هديه می‌داد. با توجه به اين موارد می‌توان گفت كه مهم‌ترين دليل شهرت سای‌بابا کراماتی است كه از وی سر زده است.

آیین‌های معنوی نوظهور، احساس انسان از عشق را «خدا» می‌دانند

يكی از نكاتی كه در عرفان سای بابا مورد تأكيد قرار می‌گيرد، خدا و ذكر خدا است. سای بابا بيشتر از اشو به خدا اهتمام دارد و بر ذكر خدا توجه می‌كند. وی اعتقاد دارد كه مهم‌ترين شرط سلوك، معنويت و رفتن به‌سوی آسمان و حقيقت، بهره‌مندی از ذكر است.

ذكر‌های سای بابا دو نام دارد، در فرهنگ سای بابا گاه به اين اذكار «ام» و گاه «مانترا» گفته می‌شود. در عرفان سای بابا، ام و منتره يك سمبل و نماد به‌حساب می‌آيند.

كتاب «افكار الهی برای 365 روز سال» یکی از آثار سای بابا است و شامل كلمات قصار وی است. بايد توجه داشت كه كلمات قصار در آئين و اديان نوظهور بسيار مورد استفاده قرار می‌گيرد. كلمات قصار يعنی اين‌كه مفاهيم متعدد در يك جمله خلاصه شود و آن جمله به زيباترين وجه ممكن ارائه شود تاهنگامی‌كه خواننده با آن جمله مواجه می‌شود از آن لذت ببرد، متأثر شود و نوعی انفعال روحی و معنوی در وی پديدار شود.

در ميان اين اديان نوظهور گاه كتبی چاپ و ارائه می‌شود كه فقط به كلمات قصار پرداخته است. نمونه اين كتاب‌ها در آئين سای بابا و اشو به‌وفور يافت می‌شود، به‌طوری‌كه از آثار اشو كه به زبان فارسی ترجمه شده است، حدود 10 كتاب مربوط به كلمات قصار وی است.

آئين‌های معنوی در ايران به طرق مختلف نفوذ كرده‌اند، اولين و مهم‌ترين شكل نفوذ اين آئين به‌صورت كتاب بوده است. ترجمه اين دست از كتاب‌ها نيز تقريباً از سال 1374 شروع شد و به‌شكلی متمركز و جهت‌دار در كشور سرعت گرفت.

جريان‌های فكری غرب بسيار متعدد و متنوع است، اين‌گونه نيست كه تمامی انديشمندان غربی ملحد و بی‌اعتقاد به خدا باشند، بلكه بخش قابل توجه دانشمندان غربی و مسيحی، معتقد به خدا و جهان ديگر هستند، هر چند كه در اين اعتقاد، افكار انحرافی نیز وجود دارد.

از سال‌های آخر دهه شصت يعنی بعد از پايان جنگ تحميلی عليه ايران، جریانی هدفمند در امر ترجمه شكل گرفت و تا سال‌های 84 و 85 ادامه پيدا كرد. در اين ميان بسیاری آثار ملحدانه غربی با شيوه‌ای بسيار شيوا و روان و دلنشين به زبان فارسی ترجمه شده است و به‌ندرت آثار و انديشه‌های انديشمندان مؤمن و ايمانی به زبان فارسی ترجمه شده است.

اين مطلب بيان‌گر وجود جريان انحرافی در امر ترجمه در كشور ماست. نكته جالب توجه نيز در امر ترجمه اين است كه اكثر مترجمان اين قبيل آثار بانوان هستند، به‌طوری‌كه يكی از مترجمان زن بيش 50 اثر در امر ترجمه از خود به‌جای گذاشته است.

كتاب «افكار الهی برای 365 روز» یکی دیگر از آثار سای بابا است که وی با استفاده از كلمات قصار در باب ذكر خدا و سلوك الهی اهتمام ويژه‌ای دارد. سای بابا در اين كتاب برای هر روز در سال ذكر ويژه‌ای دارد.

البته ذكر در معنی و مفهوم خاص و ويژه‌ای كه خودشان ارائه می‌دهند، به‌كار می‌رود. در معنويت ارائه شده از سوی سای بابا، جامع تمام اذكار «ام تات سات» است. «ام» محور تمام اذكار است و «تات سات» به‌معنی ذكر كامل است. اسم كامل سای بابا «شری سوآمی ساتيا سای بابا» است كه واژه «شری» در ابتدای نام‌ها، برای احترام به‌كار می‌رود و در معنای «آقا» استفاده می‌شود.

اذکار مورد تأکید «سای بابا»

در ذكر روز اول فروردين آمده است: «سال نو می‌شود، روز مقدس می‌گردد، فقط با اين شرط كه آن را با انضباط روحانی، مقدس، منزه و تطهير كنيد. راه ديگری وجود ندارد» يكی از مهم‌ترين ذكرها‌يی كه در هر هفته تكرار می‌شود، اين است: «خداوند عشق است، در عشق زندگی كنيد».

اين جمله زيبا و جذاب است، اما مفهوم و معنای واضح و مشخصی ندارد. اگر مجموعه جملاتی را كه سای بابا در مورد خدا عنوان كرده است، جمع بندی كنيم، به مفهوم روشن و واضحی از خدا نمی‌رسيم، تنها نام خدا آورده می‌شود اما اين‌كه منظور از خدا كيست، بيان نمی‌شود.

خدای مورد نظر اديان نوظهور با خدايی كه در اسلام بيان می‌شود بسيار متفاوت است، اشو نيز در بيان اعتقاد خود يك جمله معروف و كليشه‌ای دارد. وی می‌گويد: «خداوند عشق است و عشق خداست». اعتقاد در اين دست اديان بر اين است كه مهم‌ترين حالتی كه موجب تعالی و عروج انسان می‌شود، حالت عشق، دلدادگی و شيفتگی است.

در اعتقاد اديان نوظهور به حسی كه درون انسان‌ها از عشق شكل می‌گيرد خدا می‌گويند، درون انسان حالتی به نام عشق و محبت وجود دارد كه متعلق آن يك وجود خارجی است اما  آن وجود خارجی در ادیان نوظهور همان «خدا» است.

انسان به آن وجود عينی كه خالق جهان است، دلداده و شيفته می‌شود، اما در نگاه اديان نوپديد خدا يك موجود متعالی و مستقل به عنوان خالق انسان و جهان نيست، بلكه بيشتر يك احساس و امری انسانی است.

از جمع‌بندی جملات سای بابا نه تنها به خداوند نمی‌رسيم، بلكه نتيجه سخنان سای بابا، حلول و اتحاد است. اكثر سخنان وی نيز جملاتی است بی‌معنا و بالاترين معارف در جملات وی همين جمله است: «خدا عشق است و عشق خداست» مشخص است كه رفتن به سوی چنين حالتی، اذكار مربوط به خود را می‌طلبد.

تعابیر «سای بابا» از خدا

سای بابا درباره‌ی‌ خدا تعابیر خاصی دارد‌. بهتر است بدون هیچ قضاوتی برخی از تعابیر او ذکر شود: «خداوند‌؛ خود دارما (‌رفتار صحیح‌) است و پوشش جهان آفرینش می‏باشد‌»،«‌آیا بین شیء و تصویرش تفاوتی هست‏؟ شما همه او هستید و او همه شما‌. همه‏ی انسان‌ها جزئی از خدای واحداند‌» ‌«عشق و خداوند از یکدیگر جدا نیستند خداوند عشق است و عشق خداست‌‌« ، «من او هستم»، «آنچه در جسم به شکل روح الهی وجود دارد‌، خداوند است‌» ، « شما همه سلول‏های زنده‏ای در بدن خداونداید» و «وظیفه، خداوند است‌«.

سای بابا در موردی توصیه می‏کند انسان مبتلا به استدلالات در باب خدا نشود که این‏ها با عشق سازگار نیست و عبادت اهمیتی به آن نمی‏دهد‌. از مجموع گفته‏های او در باب خدا به‌دست می‏آید که سای‌بابا تصوری روشن از خدا ندارد‌. گاهی قائل به حلول است‌، گاهی قائل به همه خدایی یا پانتئیسم و گاه خدا را از سنخ روح کیهانی و انرژی می‏داند‌. اما خدایی که قرآن و اسلام به شریعت معرفی کرده است‌، هیچ‏کدام از این‌ها نیست‌. او خدایی است که مبدأ کل جهان هستی است‌. خداوند دارای وجودی است که فوق تمامی موجودات است‌. او را اسماء و صفاتی است‌. از آن جمله این‌که خداوند احد‌، واحد‌، علیم‌، قدیر‌، حکیم‌ و خبیر ‏است‌. تمامی صفات کمالیه عین ذات اوست و در او هیچ نقص و کاستی راه ندارد‌. از آن جهت که او هادی است‌، سلسله‌ی‌ انبیاء و او‌صیاء و نیز کتب آسمانی را برای راهنمایی انسان‌ها فرو فرستاد و از آن‌رو که او عادل است‌، عالَمی را به نام قیامت به منظور محاسبه‌ی‌ اعمال انسان‌ها مقدر نمود‌. این خدایی است که دین و قرآن معرفی می‌کند‌. چنین خدایی با هیچ‌یک از کژفهمی‏ها و کژاندیشی‏های بشری سازگار نیست‌.

از سوی دیگر از آثار سای بابا معلوم نیست، عشق به خدا اصل است یا خدا‌. از بسیاری گفته‏ها و تعالیم سای بابا به‌دست می‏آید که آنچه اصالت و اهمیت دارد عشق است و عشق یک امر انسانی است‌. واقعیت آن است که امروزه بشر به مشکلات و معضلات فراوانی گرفتار آمده است و در این میان مشکلات روحی و روانی جایگاه خاصی دارد‌. مهم‌ترین پدیده‏ای که می‏تواند تا حدی آسیب‏ها و بیماری‏های روحی ـ روانی انسان مدرن را التیام بخشد‌، عشق و محبت است‌. از این‌رو نسبت به آن حساسیت وجود دارد‌. پس آنچه برای بشر مهم است خودِ عشق است نه متعلق عشق‌. عشق است که می‏تواند آلام‌، رنج‏ها و خلأهای درونی انسان را کاهش دهد‌. عشق است که روابط انسانی را بهبود می‏بخشد و عشق است که مشکلات به‌وجود آمده از رفتار و کردار خود انسان را درمان است‌. لذا خود عشق اهمیت یافته و عشق به خدا بهانه‏ای است برای دست‏یابی به اصل عشق‌.

از جمع‌بندی جملات سای بابا نه تنها به خداوند نمی‌رسيم، بلكه نتيجه سخنان سای بابا، حلول و اتحاد است. اكثر سخنان وی نيز جملاتی است بی‌معنا و بالاترين معارف در جملات وی همين جمله است: «خدا عشق است و عشق خداست» مشخص است كه رفتن به سوی چنين موجودی، اذكار مربوط به خود را می‌طلبد.

سای بابا به حضرت مسيح(ع) علاقه‌مند است و معنويتی كه وی ارائه می‌دهد، آئينی كاملاً تركيبی است، همان‌طور كه ديگر اديان نوظهور التقاطی و تركيبی هستند، يعنی از عناصر و فرهنگ‌های مختلف تلفيق و تركيب شده‌اند و يك آئين تك ساحتی محض كه ابداعی باشند، نيستند.

سای بابا انديشه عرفانی خود را از يوگا، بودا، تنتره و مسيحيت مدرن اخذ كرده است، تلفيقی از اين اديان آئين معنوی سای بابا را تشكيل داده است. وی با اخذ عناصری از آئين معنوی قديم هندوستان و تلفيق آن با مسيحيت مدرن، آئين معنوی خود را تشكيل داده است.

مسیحیت تحریف‌شده؛ پایه شکل‌گیری عقاید عرفانی «سای‌بابا»

سای بابا با كمال احترام و ادب با حضرت مسيح(ع) و حضرت مريم(س) برخورد می‌كند و اعتقاد تام و كامل به اصل تثليث دارد، يعنی به سه اقنوم يا سه اقليم پدر، پسر و روح القدس معتقد است و حضرت مسيح(ع) را گاه خدا و گاه روح‌القدس می‌نامد. در مجموع مسيحيت تحريف يافته، پايه شكل‌گيری عقايد سای بابا شده است.

امروز بحث قدرت‌نمايی‌های معنوی در جهان از رواج ويژه برخوردار شده است. به‌عنوان مثال گاهی در هند جشنواره مرتاضان هندی برگزار می‌شود. آخرين جشنواره مرتاضان، سال 2010 در هند برگزار شد كه حدود 1000 مرتاض و 1000 خدا در اين جشنواره شركت كردند.

اين جشنواره يك هفته در هندوستان ادامه يافت و حدود 20 ميليون نفر توريست از آن ديدن كردند، افراد شركت كننده در اين جشنواره گاه ادعای خدايی می‌كنند و گاه خود را نماينده خدا معرفی می‌كنند و به قدرت‌نمايی می‌پردازند و كرامات خود را به منصه ظهور می‌رسانند.

مهم‌ترين دليلی كه اين‌گونه جشنواره‌ها را در سرتاسر جهان رونق می‌بخشد، بحث قدرت‌نمايی و ارائه كرامات است، امروزه هركس بتواند در ايالات متحده آمريكا، دو متر از زمين بلند شود و مدت زمانی در اين وضعيت باقی بماند يا هر كار خارق‌العاده ديگری انجام دهد، مانند اين‌كه روی آب راه برود، بين 10 تا 15 هزار دلار جايزه می‌گيرد. حتی ممكن است اشخاص چندين سال به رياضات مختلف بپردازند تا بتوانند به‌چنين قدرت‌هايی دست پيدا كنند.

اعمال خارق‌العاده، اقتضای روح است نه دلیل بر قرب الهی

چند نکته قابل ذکر است؛ اول اینکه  بسيار از افرادی كه در غرب به چنين قدرنمايی‌هايی می‌پردازند، دروغگو هستند و با نيرنگ، حقه و شگرد كارهای خارق‌العاده انجام می‌دهند. اين افراد در حقيقت شعبده باز هستند و از هيچ قدرت خارق‌العاده‌ای برخوردار نيستند. همانند کارهایی که شعبده‌بازها در سیرک‌ها انجام می‌دهند.

كارهای عجيب و خارق‌العاده‌ای كه از سای بابا نيز سر‌می‌زد، يك حقه و شگرد بود. وی تنها چشم‌بندی می‌كرد و هيچ عمل خارق‌العاده‌ای انجام نمی‌داد. چندین مستند وجود دارد که حقه‌های او را نشان می‌دهد.

اگر بروز اين‌گونه اعمال از کسی حقيقت هم داشته باشد، اقتضای خاصيت نفس است. خداوند انسان را با دو بعد جسم و روح خلق كرده و در هر دو بُعد انسان، قوه‌ها و قدرت‌های خاصی را به‌وديعه گذاشته است. همان‌گونه كه انسان می‌تواند قدرت‌های نهفته جسمی خود را فعال و تقويت كند، می‌تواند استعدادهای روحی خود را نيز به فعليت برساند.

همان‌گونه كه امروزه باشگاه پرورش اندام وجود دارد، در كنارش باشگاه پرورش ارواح نيز وجود دارد و همان‌گونه كه می‌توان استعداد‌های جسمی را با تكنيك‌های خاص به فعليت رساند، می‌توان ظرفيت‌ها و توانمندی‌های روحی را نيز با تكنيك‌های خاصی مانند رياضت به فعليت رساند. انجام اين قبيل امور قواعدی دارد كه هركس به اين قواعد عمل كند، صاحب آن قدرت‌ها خواهد شد.

نکته سوم و مهم اینکه اگر در شخصی حتی اين‌گونه قدرت‌های ذهنی، فكری و روحی پديد آيد، دليل بر حقانيت وی نيست؛ انجام اعمال خارق‌العاده هيچ‌گونه دلالتی بر عرفان صاحب آن اعمال نمی‌كند. بسياری از اين دست قدرت‌ها هم در عارفان مسلمان وجود دارد و هم در مرتاضان هندی. وجود يك قدرت هم در انسان مؤمن و خداجو و هم در فرد كافر، نشان دهنده اين است كه انجام اين‌گونه قدرت‌ها خاصيت نفس است و هيچ دليلی بر حقانيت انجام دهنده آن نيست، لذا اين‌گونه اعمال نشانه ايمان صاحب آن نيست.

از قدرتمندترين موجودات در عالم هستی ابليس است، زيرا وی عبادات طولانی مدت بسياری دارد كه در برخی از روايات تا 6 هزار سال عبادت برای وی نقل شده است با اين توضيح كه حتی بيان نشده كه مدت زمان عبادت شيطان از جنس زمان‌های دنيوی است يا اخروی.

اگر كسی به مدت 6 هزار سال عبادت كند، مطمئناً به قدرت‌های والايی دست می‌يابد. همچنين از ديگر نشانه‌های قدرت‌های شيطان اغوا كردن ميلياردها انسان بر روی زمين است، به‌طوری‌كه در مقابل خالق هستی به قسم می‌ايستد كه «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛ [شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى‏برم مگر آن بندگان پاكدل تو را»، حال از ميان انسان‌ها چه كسی قدرت اغوا كردن ابليس را دارد.

در چنين شرايطی بود كه خداوند به شيطان فرمود «انك رجيم؛ همانا تو رانده‌شده هستی». رجيم يعنی بعید، اصطلاح رجيم در عالم تنها برای ابليس استفاده شده است و به‌معنای كسی است كه آنقدر از خدا دور شده كه توان بازگشت ندارد. البته انسان نيز از خدا دور شد، اما هبوط كرد و هبوط به معنای دور شدنی است كه در آن اميد و توان بازگشت هست.

از اين مطلب استفاده می‌شود كه قدرت هر اندازه كه بالا باشد، نشانه قرب به خدا و حقانيت صاحب آن نيست. چه بسا افراد بسيار زيادی با قدرت‌های بالا در عالم باشند، اما قدرت ايشان هرگز نشان از حقانيت آنها ندارد.

قدرت‌نمايی نزد عارفان مسلمان كمترين ارزشی ندارد

قدرت نمايی نزد عارفان مسلمان كمترين ارزشی ندارد، اگر يك عارف حقيقی كمترين توجهی به امر قدرت بكند، همان توجه، نقطه آغاز سقوط وی است، لذا قدرت برای عارفی كه در نطقه اوج ايستاده، هيچ به‌شمار می‌آيد، اما برای افرادی همچون انسان‌های عادی كه از هيچ برخوردار نيستند، اوج و عظمت خواهد بود.

كسی‌كه به‌دنبال زلال معرفت خدا باشد، هم قدرت دارد و هم از معرفت الهی بهره‌مند است، اما قدرت برای وی هدف نخواهد بود. همان‌طوركه آن عارف بزرگ سده پنجم در سخنان خود گفته است «چون به هوا پری، مگسی، چون بر آب روی خسی، دلی به‌دست آر كه آن كسی» امیرالمؤمنین(ع) نيز فرموده‌اند: «كسی‌كه در اين جهان مؤمنی را شاد كند، خداوند به‌هنگام هجمه كروب در قيامت، دلش را شاد می‌كند.»

در عرفان، قدرت، زهد و عشق هست، اما عرفان ناب قدرت، زهد و عشق نيست. عرفان ناب يعنی معرفت به خدا و اسماء و صفات حسنای الهی و دیگرهيچ. كسی‌كه شيفته قدرت و زهد و عشق شود، در حقيقت شيفته اين امور است نه خدا، چه‌زيبا گفته بوعلی سينا در كتاب اشارات، نمط نهم، مقامات العارفين كه «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی» كسی‌كه از عرفان به‌دنبال غيرمعروف (غیر خدا) باشد، او مشرك است.

سلسله نشست های آسیب شناسی : حجت الاسلام دکتر محمد تقی فعالی




[ جمعه 15 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه