سرنوشت بخیلان‏ 2 (اصحاب الجنّة)

بسم الله الرحمن الرحیم

انّا بَلَوْنَاهُم کَما بَلَوْنا اصْحَابَ الْجَنَّةِ اذ اقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحینَ* وَ لایَسْتَثْنُونَ* فَطَافَ عَلَیهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُم نَائِمُونَ* فَاصْبَحَتْ کَالصَّریمِ‏ (سوره قلم، آیات 17 تا 20)

«ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامى که سوگند یاد کردند که میوه‏هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند- و هیچ از آن استثنا نکنند- اما عذابى فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد، در حالى که همه در خواب بودند و آن باغ سرسبز مانند شب سیاه ظلمانى شد!»

 

شأن نزول آیات

آیات فوق به داستان عبرت‏ انگیز گروهی از بخیلان و سرنوشت سیاه آنها اشاره مى‏کند. گروهى که قرآن مجید از آنها، به اصحاب الجنّة (صاحبان باغ) یاد کرده، به نظر بعضى از مفسّران، گروهى از بنى اسرائیل بودند که در «یمن» در نزدیکى‏ «صنعا» زندگى مى‏کردند. بعضى از محققان، وجود کلمه‏ «حردٍ» را در ادامه این آیات که به معنى‏ «منع» مى‏باشد و از واژه‏هاى متداول‏ «یمن» است، اشاره به این معنى مى‏دانند که آنها اهل یمن بودند.

آنها ده نفر بودند که باغ بزرگى را از پدر به ارث برده بودند، پدرشان مرد نیکوکار و سخاوتمندى بود و هنگامى که میوه‏ها و ثمره‏هاى باغ نمایان مى‏گشت، در باغ را بر روى مستمندان مى‏گشود تا آنها بهره کافى ببرند که این امر مایه برکت و وسعت اموال پدر گشته بود.

ولى فرزندان بخیل و ناخلف، به گمان این که بخش زیادى از این درآمد به جیب فقرا و نیازمندان مى‏ریزد و دلیلى هم ندارد که اموال خودشان را این گونه ببخشند؛ تصمیم ‏گرفتند اجازه ندهند حتى یک فقیر هم وارد باغ آنها شود. به همین خاطر تصمیم گرفتند که یک روز صبح، بى سر و صدا با جمعى کارگر زبده به باغ بروند و پیش از آن که فقرا بیدار شده و با خبر گردند، تمام محصول را چیده و منتقل نمایند.

«برسوئى» در «روح البیان» مى‏گوید: «این ماجرا مربوط به زمان کمى بعد از حضرت مسیح علیه السلام است. آنها پدرى داشتند بسیار سخاوتمند که از آن باغ به اندازه نیاز سال خود بر مى‏داشت و بقیه را به نیازمندان مى‏داد و به این ترتیب، مقدار قابل ملاحظه‏اى نصیب فقرا مى‏شد که روزهاى زیادى از آن براى معیشت خود بهره مى‏گرفتند؛ ولى هنگامى که پدر از دنیا رفت، فرزندان گفتند: اگر ما کار پدرمان را ادامه دهیم، زندگى بر ما مشکل مى‏شود؛ در حالى که ما عیالمندیم و در میان خود سوگند یاد کردند که در آغاز صبح، هنگامى که هنوز تاریکى به طور کامل از بین نرفته، میوه‏ها را بچینند؛ حتى براى این سخن خود، ان شاء اللَّه هم نگفتند».[i]

خداوند نیز مجازات سخت و دردناکى براى آنها قرار داد؛ «هنگام شب، در آن موقع که همه آنها در خواب بودند، عذابى فراگیر از ناحیه پروردگارت بر تمام باغ فرود آمد؛ فَطَاف‏ عَلَیهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نَائِمُونَ». ( قلم، 19)

آرى! آتشى سوزان و صاعقه‏اى مرگبار، چنان بر آن باغ فرود آمد که «آن باغ خرم و سر سبز به صورت خاکستر سیاه درآمد؛ فَاصْبَحَتْ کَالصَّریمِ». (قلم، 20)

احتمال دیگر نیز وجود دارد که‏ «صریم» به معنى درخت بدون میوه باشد؛ یعنى، «صاعقه» فقط تمام میوه‏ها را از بین برد و تنها چوبى از درختان باقى ماند. و صبح روز بعد، هنگامى که خوشحال و راضى از نقشه خودشان به باغ آمدند؛ به محض ورود به باغ و دیدن آن منظره وحشتناک، فریاد کشیدند و گفتند: «ما راه را گم کرده‏ایم، ما همه چیز را از دست دادیم، بلکه ما محرومیم؛فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا انَّا لَضَالُّونَ* بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ». (قلم، 26 و 27)

ممکن است تعبیر «انّا لضالّون» اشاره به این داشته باشد که آنها در آغاز باور نداشتند که این باغ سوخته، همان باغ سرسبز و پر میوه آنهاست، ولى هنگامى که دقت نمودند از قرائن فهمیدند که این باغ، همان باغ خودشان است که چنین نابود شده است. لذا گفتند:

«بَلْ نَحْنُ مَحرُومُونَ».

احتمال دیگر نیز وجود دارد که این گم کردن راه خداست؛ زیرا آنها سعادت و خوشبختى خود را در «بخل» مى‏پنداشتند، در حالى که راه صحیح همان راه پدر سخاوتمندشان بود.

در ادامه این آیات آمده است: این گروه بخیلان به زودى از خواب‏ «غفلت» بیدار شدند و به ملامت یکدیگر پرداختند و اعتراف به گناه کردند و تصمیم گرفتند در آینده این کار را تکرار نکنند و از خداوند، باغى بهتر از آن را خواستند. در بعضى از روایات آمده است که خداوند، توبه آنها را قبول کرد و باغى بهتر و پربارتر به آنها عنایت فرمود.

به هر حال آیه فوق، بیانگر عواقب دردناک‏ «بخل» و انحصارطلبى است که حتى در دنیاى مادى نیز «بخل» کارساز نیست.

قابل توجه است که قرآن در آغاز این آیات، مى‏گوید: «ما مردم مکه را نیز با چنین امتحانى آزمودیم؛ همان گونه که «اصحاب الجنّة» را آزمایش کردیم» و گویا این تعبیر، اشاره به قحطى و خشکسالى شدیدى است که در مکه بر اثر «بخل» و ترک انفاق روى داد و ثروتمندان بخیل را به روز سیاه نشاند.

 

منبع: اخلاق در قرآن    ج‏2  ص 370 تا 375    






[ جمعه 12 تیر 1394 ] [ ] [ داستانی ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه