فرقي نمي كند ، بايد خدمت كرد
فرقي نمي كند ، بايد خدمت كرد
(خاطره ای از شهید صیاد شیرازی)
در خصوص آخرين ملاقاتم ، طبق روال و سنت هميشگي ( به عنوان داماد آن خانه ) به اتفاق خانواده در روز عيد غدير خدمت ايشان رسيديم .
با حاج آقا و حاج خانم ديدار كرديم . صبح آنروز حاج آقا جهت ديدار با مقام معظم رهبري خدمت ايشان رفته بود .
پس از بازگشت از بيت آقا ، به هريك از ما يك اسكناس دويست توماني داد و گفت كه اين عيدي آقاست .
از ايشان تشكر كرديم و بعد متوجه شديم كه درجة سرلشكري ايشان همان روز از سوي مقام معظم رهبري تأييد شده است .
من خنديدم و گفتم : حاج آقا ! با اين حساب به عنوان شيريني ارتقاء درجه ، يك هتل استقلال ميهمان شما هستيم .
ايشان خنديد و گفت : كه ما خيلي به دنبال اين نيستيم كه سرتيپ شويم ، سرلشگر شويم و يا ستوان بمانيم .
مي خواهيم خدمت كنيم ؛ فرقي نمي كند كه چه درجه اي داشته باشيم . من به شوخي گفتم : البته براي ما فرق مي كند . يك شيريني درست و حسابي هم دارد .
![33.jpg](http://www.ashoora.ir/images/stories/article_pictures/defamoghadas/farmandehan/33.jpg)
بعد ايشان لبخندی زد و همه صلوات فرستاديم .
حاج آقا هم گفت : حالا چلوكباب امروز را من مي دهم . ايشان نيم ساعت بعد ، جهت تهية غذا به بيرون رفت .
نكتة عجيب اين كه ايشان پس از آن كه برگشت ، گلدان بزرگ و زيبايي را به همراه داشت و پس از مدت ها به حاج خانم هديه كرد و گفت :
اين گلدان از طرف من براي شما يادگاري باشد . از اين كه بي مقدمه اين كار انجام پذيرفت ، براي همه تعجب آور بود .
[ سه شنبه 26 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]